(در حاشیەی قتل سیاەپوست آمریکایی)
کشتەشدن سیاەپوست آمریکایی از سوی پلیس ایالت متحده، موجی از واکنشهای اعتراضی در داخل آمریکا و در سطح جهان را در پی داشت. اعتراضات در داخل آمریکا به بالاترین سطح خود رسید به گونەای که گفته میشود: بعد از کشته شدن مارتین لوترکینگ (رهبر جنبش مدنی در آمریکا) گستردەترین تظاهرات اعتراضی مردم آمریکا علیه نژادپرستی بوده است. نقش رسانەهای آزاد و مستقل و روی خط بودن جامعەی آمریکایی در مورد خطر نژادپرستی و پایگاه محکم جامعەی مدنی در آن کشور، از دلایل اصلی چنین واکنشهای گستردەای در این کشور میباشند.
این موج از اعتراضات به ایران هم اما با هدف و شیوەای متفاوتتر رسید. مسئولان جمهوری اسلامی ضمن محکوم کردن و متهم کردن دولت آمریکا به نژادپرستی و همچنین راەاندازی صحنەهای نمایشی گوناگونی همچون: راهاندازی تظاهرات مردمی با مشارکت تعدادی از اشخاص نزدیک به حاکمیت، از فرصت پیشآمدە برای هدف حمله قراردادن دولت آمریکا به ویژه کابینەی ترامپ مغتنم شمرد.
نژادپرستی پدیدەای تاریخی است که به درازای تاریخ مسبب نقض حقوق بشر شده است. بستر هژمونی و برتریطلبی برخی از گروەهای انسانی بر سایر گروەهای بشری و حتی تعدادی از دولتها بر دولتهای دیگر را فراهم و در نتیجەی چنین برتریطلبیای؛ بە طور مداوم منجر بە کشمکش و بروز جنگ در جوامع مختلف شدە است. هر چند نمیتوان نتایج اسفبار نژادپرستی را در نازیسم خلاصە کرد و تاریخ هموارە شاهد جنگ و اختلافات خونین در بین جوامع مختلف در نتیجەی تفکر برتری طلبی نژادپرستها بودە است، اما بشریت بعد از جنگ جهانی دوم بود کە بە صورت جدی بە مقابله با این پدیدە اندیشید و عملأ دراین راستا گام برداشت. از منشور جهانی حقوق بشر به عنوان نخستین سند هوشیاری ملتها در برابر نژادپرستی یاد میشود، که با روشنی و با تأکید خواستار آزادی و برابری در بین تمامی انسانها است و هرگونه تعبیض را مردود اعلام میکند. کنوانسیون منع هر گونه تعبیض نژادی و همچنین کنوانسیون منع و مجازات جنایت آپارتاید که از سوی سازمان ملل در سالهای 1965 و 1973 صدور یافت، استوارترین اقدام جامعەی بینالمللی برای مقابله با نژادپرستی است.
کنوانسیون بین المللی رفع هر نوع تعبیض نژادی بە عنوان محرزترین و دقیقترین توافق بینالمللی برای رسیدن به تفکر برابری نژادی بدین گونه اهدافش را بیان میدارد:
در مادەی نخست این کنوانسیون، تعبیض نژادی به معنای هرگونه تعبیض، محدود یا محروم کردن از امتیازات اجتماعی آمدە که بر مبنای نژاد یا رنگ پوست روی دهد که منجر بە آسیب رساندن بە برابری حقوق بشر و آزادیهای عمومی در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و تمامی عرصەهای حیات بشریت شود.
مادەی دوم همین کنوانسیون؛ دولتهای عضو را ملزم به محکوم کردن هر شیوه از تعبیض نژادی میکند و بدون تأخیر باید سیاست از میان برداشتن هرگونه تعبیضی را اجرا کنند و از هر نوع قانون یا عملی که موجب تعبیض نژادی فرد یا گروەهای بشری شود، حمایت نکنند. همچنین بیان میدارد: دولتها نه تنها نباید خود موجب تعبیض نژادی شوند، بلکه باید با اقدامات مناسب همچون وضع قوانین از تعبیض علیە فرد یا گروههای بشری جلوگیری بە عمل آورند. همچنین در بند دوم همین ماده ذکر شده است: “دولتهای عضو در زمان لازم در عرصەهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و … از رهگذر راهکارهای ویژه و مشخص در جهت تأمین توسعەی ضروری بعضی گروەهای نژادی یا افراد وابسته بدان و حمایت از آن گروه و افراد را در پیش گیرند […]”.
مواد 3 و 4 این کنوانسیون؛ دولتهای عضو ملزم هستند که هر گونه تبلیغات یا نهادهایی که بر اساس تفکر و تئوری برتری طلبی نژادی یا وابسته به رنگ یا اتنیکی خاص تأسیس گشتەاند را، ممنوع اعلام کنند.
بر همین روال کنوانسیون بینالمللی منع و مجازات جنایت آپارتاید، کشورهای عضو در این کنوانسیون چنین جنایتی را جنایت علیه بشریت و اعمال ضد بشری قلمداد میکنند و چنین اقدامی را تهدیدی جدی علیه صلح و امنیت بینالمللی میدانند. بدین معنا که بە آپارتاید یا نژادپرستی دیگر همچون مسألەای داخلی نگریستە نمیشود و عاملان آن در برابر جوامع بینالمللی پاسخگو خواهند بود. از دیدگاه این کنوانسیون واژەی “آپارتاید” عبارتست از سیاست و راهکارهای متشابهی که جدایی نژادی و تعبیض نژادی که از سوی رژیم پیشین آفریقای جنوبی اجرا میشد، و تمامی آن اعمالی را شامل میشود که با هدف اعمال هژمونی گروهی نژادی بر گروه نژادی دیگری صورت گرفته و به شیوەای سیستماتیک مورد ستم قرار می گیرند.
با این همه کوشش و تلاش بیشتر جامعەی بینالملل در مورد ممنوع کردن نژادپرستی و تعصبات دینی، اتنیکی، ملی، فرهنگی و … تا کنون نیز این پدیده خطری جدی برای بشریت بودە و هست کە در بیشتر برهەهای تاریخی موجب نتایج فاجعەباری شده است.
پرسش اصلی در اینجا اینست: شیوەی رویارویی جوامع و دولتها چه تفاوتهایی باهم دارند و آن معیارها کدامند کە سبب این تفاوتها میشوند؟
بە عنوان مثال کشته شدن سیاەپوستی در آمریکا، آن کشور را تا آستانەی قیامی سراسری میکشاند و فشاری واقعی بر مؤسسات دولتی ایجاد میکند و افکار عمومی را بە سوی تقبیح چنین فاجعەای سوق میدهد.
تصویر دیگری از نژادپرستی و برتری طلبی در ایران بە صورت روزانه مشاهدە میشود که از سوی مؤسسات رسمی آن کشور نه اینکه محکوم نمیشود، بلکه توجیە میشود و حتی ازآن حمایت و مبانی فکری و نظری آن تأسیس میگردد.
دولت ایران کە کنوانسیون منع تمامی انواع تبعیض نژادی و همچنین کنوانسیون بینالمللی منع و مجازات جنایت آپارتاید را امضاء و التزام به تمامی مفاد این دو کنوانسیون را اعلام کرده است، اما به روشی سیستماتیک تفکر نژادپرستی علیه اقلیتهای نژادی و دینی را اشاعه و با وجود اینکه ناقض تعهدات بینالمللی است و تمام مرزهای اخلاقی و انسانی در داخل ایران میشکند و این در حالیست کە همزمان کشورهای دیگر را متهم به نژادپرستی میکند.
ملت کورد در ایران همچون اقلیتی نژادی دستکم در هر دو حاکمیت پهلوی و جمهوری اسلامی با غیرانسانی ترین انواع نژادپرستی روبروست. کوردها در این کشور از حق تحصیل زبان مادری محرومند، کولبران کورد با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی ایران کشته میشوند، جوانان کورد به اتهام میهن پرستی مورد شکنجه و اعدام قرار میگیرند، منابع زیرزمینی و طبیعی کوردستان را بە تاراج میبرند و هیچ سودی برای خود کوردها ندارد، تبعیض در همەی عرصەهای آموزشی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی علیه کوردها دنبال میشود، و میتوان گفت نژادپرستی به شیوەای سیستماتیک و از جانب مؤسسات و دوایر رسمی دولتی علیه ملت کورد اجراء میشود. همزمان آن جنایاتی که بە دلیل نبود جامعەی مدنی آزاد و مستقل و همچنین نبود رسانەهای آزاد، حداقل هزینە را برای رژیم در بر داشته است.
عملکرد نژادپرستانەی پلیسی آمریکایی که سریعأ دستگیر و به مراجع قانونی سپرده شدە نه فقط افکار عمومی جامعەی آمریکا را ملتهب کرد، بلکه بالاترین سطح از حاکمیت سیاسی را بر روی خط آورد. سبب بروز بحرانی گسترده در سطح آمریکا شدە و حتی به سایر کشورها در گوشه و کنار جهان هم سرایت کردە است. تمامی نهادها و مؤسسات قانونی آمریکا در تلاشند تا اطمینانی به شهروندان خود بدهند که با نژادپرستی مقابله میکنند و اجازه نخواهند داد بار دیگر چنین پدیدەای امنیت بشری را به خطر بیندازد.
در سوی دیگر از جهان و در کرماشان برخورد نژادپرستانەی نهاد شهرداری، باعث مرگ فجیع زنی کورد شد. این حادثەی هولناک که در تداوم سیاست نژادپرستانەای که در طول چهار دهه حاکمیت جمهوری اسلامی علیه ملت کورد بود، نه در سطح افکارعمومی و نه در سطح نهادهای رسمی چنان واکنشی ایجاد نکرد و همچون موضوع کشته شدن روزانه کولبران کورد بە حاشیه رانده شد و همانند رویدادی عادی و روزانه دیدە شد.