پیشوا قاضی محمد، مؤسس حزب دمکرات کردستان و اولین رئیس جمهور یک جمهوری خودمختار کُرد بود.
قاضی محمد پس از آنکه برپایههای سازمان مخفی “جمعیت تجدید حیات کُرد” حزب دمکرات کردستان را تأسیس نمود، روز دوم بهمن ماه 1324 اولین جمهوری کُردی را در قالب “جمهوری خودمختار کردستان” به مرکزیت شهر مهاباد اعلام نمود.
براساس گفتههای صاحب نظران، وی یکی از رهبران بزرگ، روشنفکر، فرهیخته و آگاه و آشنا به مسائل دوران و زمان خود ـ در رابطه با مسائل جهانی و بهویژه کردستان ـ بوده است.
گرچه حکومتی که پیشوا قاضی محمد آن را رهبری میکرد کمتر از یک سال دوام آورد، اما این جمهوری خودمختار تحت رهبری این شخصیت فرهیخته به نماد مبارزاتی کُردها و صفحهای زرین در تاریخ کردستان مبدل شد.
از کودکی سربهزیر تا عالمی روشنفکر
قاضی محمد از یک خانوادهی روحانی برخاسته بود. او در سال 9127 خورشیدی (1900 میلادی( قرن رستاخیز و انقلابهای بزرگ و آزادیبخش سیاسی و ملی، قرن اختراعات و اکتشافات حیرتانگیز علمی و پیشرفت عظیم بشریت در شهر کوچک “مهاباد” دیده به جهان گشود.
در ایام کودکی خانوادهاش اُمید فراوان به این کودک سربهزیر و مؤدب و هوشمند و کوشا داشت. آرزوی خانواده این بود که او مسند قضاوت را بعد از پدر حفظ نماید.
ولی “محمد” با افکار بزرگ و کردار درست و مرگ شرافتمندانهی خود نهتنها مایهی سربلندی خانواده و مظهر مبارزهی حقطلبانه و مورد ستایش ملت کُرد واقع گردید، بلکه نام ارجمندش در ردیف بزرگ مردان تاریخ و شُهدای راه حق و عدالت و آزادی جاویدان ماند.
او علوم دینی، فلسفه، ادبیات و زبان عربی را در محضر اساتید بزرگ شهر خود فرا گرفت و هنوز جوان نو رسیدهای بیش نبود که در علوم متداول عصر، تبحُر کامل یافت.
وی فعالانه به امور اجتماعی پرداخت و نخستین مدرسهی دخترانه به همت او در مهاباد تأسیس گردید. نمایندگی افتخاری معارف شهر مهاباد را به عهده گرفت. نخستین مؤسسه و بیمارستان شیروخورشید سرخ مهاباد هم در اثر کوشش و مساعی خستگیناپذیر او بنیانگذاری شد و تحت نظر او اداره میگردید.
با وجود همهی فعالیتهای اجتماعیاش از کسب علم و معرفت و ارتقاء سطح معلومات خود غفلت نورزید. آن وقت میسیونی از مُبلغین مسیحی که اکثر آنها آمریکایی بودند در مهاباد سکونت داشتند. او پیش آنها به آموختن زبانهای خارجی پرداخت.
پیشوا قاضی شاید اولین روحانی مهاباد و حتی کردستان بود که علیرغم تهمتهای بیجا و ناروای مرتجعین با فرهنگیان و مردم غیرمسلمان مُعاشرت و رفتوآمد داشت و زبانهای خارجی و آداب و سُنن غربی را فراگرفت و در اثر آموختن زبان و مطالعه جراید و مطبوعات خارجی و آثار نویسندگان بزرگ عالم، معلومات عمیقی اندوخت و در کتابخانهی او قدیمیترین کتابها به زبانهای گوناگون موجود بود.
قاضی محمد از مرگ پدر در مقام قضاوت هم از خدمت مردم غافل نماند و به کارهای اجتماعی و فرهنگی ادامه داد و محبوبیت عظیمی در میان طبقات جامعه پیدا کرد. قاضی محمد آدمی سادهپوش، متواضع، نرمخو و شوخطبع بود.
او مردی متفکر، دانشمند، سخنور و نکتهسنج بود. شیفتهی شعر و موسیقی و هنرهای زیبا بود. نویسندهای زبردست و مورخ و محقق بزرگی بهشمار میرفت.
او روشنفکران، نویسندگان و شعرا را جداً دوست میداشت، به آزادی و مردم سالاری عمیقاً ایمان داشت و به اقلیتهای ملی و مذهبی احترام میگذاشت.
پیشوا قاضی از تأسیس حزب دمکرات تا اعلام جمهوری کردستان
پیشوا به ملیت خود صمیمانه عشق میورزید و بدین سبب پس از برچیده شدن سلطنت رضاخان توجه خود را به کارهای سیاسی مبذول داشت و با همکاری و همفکری دوستان خود در بیستوپنجم مردادماه 1324 حزب دموکرات کردستان را تأسیس کرد.
در اولین کنگرهی حزب، برنامهی پیشنهادی او مورد تصویب قرار گرفت و خود نیز به رهبری حزب برگزیده شد.
حزب دموکرات کردستان در دوم بهمنماه 1324 جمهوری کردستان را اعلام و پیشوای محبوب خود قاضی محمد را به ریاست جمهوری انتخاب نمود.
تأسیس جمهوری کردستان در بخش کوچکی از سرزمین ایران آنچنان رویداد بزرگی بود و آنچنان تأثیر شگرف در روحیات مردم کُرد برجای گذاشت که پس از گذشت نزدیک به هفت دهه هنوز مبارزان کُرد در همه بخشهای کردستان یادش را گرامی میدارند و در راه دستیابی به هدفهایی که این جمهوری در تحقق بخشیدن قطعی به آنها ناکام ماند، مبارزه میکنند.
پیدایش جمهوری کردستان و سقوط نابهنگام آن در عین حال توجه بسیاری از مورخین و محققین را به سوی خود جلب نمود. به طوری که هنوز هم تحلیلها و ارزیابیهای گوناگون از آن بهعمل میآید.
بدون تردید تأسیس جمهوری کردستان تلاشی بود در جهت تحقق بخشیدن به آرمانهای دیرینهی ملیت کُرد در دستیابی به حقوق و آزادیهای سیاسی – ملی و بهدست گرفتن سرنوشت خویش.
انتخاب مقطع زمانی بعد از پایان جنگ دوم جهانی و همچنین انتخاب منطقهی مُکریان و شهر مهاباد برای تأسیس و اعلام حکومت ملی کردستان نشان از خودآگاهی سیاسی و ملی رهبران جنبش حقطلبانهی مردم کردستان و در رأس آنان پیشوا قاضی محمد دارد.
جایگاه جمهوری کردستان
زندهیاد قاضی محمد بهعنوان رهبر حزب دموکرات کردستان، رئیس جمهوری کردستان و مغز متفکر جنبش ملی کُرد در آنزمان در همان روزهای اعلام جمهوری، بارها بر این نکته تأکید ورزید که برنامهای برای جداکردن کردستان از ایران در کار نیست و آرمان جنبش رهایی کُردهای ایران؛ دستیابی به خودمختاری در چارچوب مرزهای سیاسی و جغرافیایی ایران است. سفرهای متعدد شخص پیشوا به منظور حل و فصل مشکل کردستان به تهران، تأکیدی مجدد بر این واقعیت است.
جمهوری کردستان در تاریخ مبارزات حقطلبانه مردم کردستان از جایگاه ویژهای برخوردار است. هدفهای تحققنیافتهی آن هنوز هم چراغی فرا راه فرزندان مبارز ملیت کُرد در راستای دستیابی به حقوق مشروع و عادلانهی شهروندان کردستان است.
تصادفی نیست که پس از گذشت نزدیک به هفت دهه از سقوط جمهوری هنوز هم این اهداف سرلوحهی برنامهی مبارزاتی حزب پیشوا قاضی محمد، حزب دمکرات کردستان ایران را تشکیل میدهند.
پیشوا قاضی، رهبری برای همه اعصار
افکار مترقیانهی قاضی محمد راهنمای اصول سیاسی و راهبُردی و بطور کلی خطمشی جمهوری کردستان و بعدها مبارزات آزادیخواهانهی مردم کردستان ایران بوده است، لذا بجاست از درسهایی سخن به میان آید که میتوان از زندگی مبارزاتی این بزرگمرد تاریخ ملت کرد آموخت.
پیشوا سیاستمداری واقعبین بود، هیچگاه آرزو را جایگزین واقعیت ننمود و در مورد توان و امکانات مبارزاتی مردم دچار توهم نمیشُد.
انتخاب شعارها و سیاستهای کلی جمهوری کردستان که شعار استراتژیک حزب دمکرات کردستان ایران یعنی دموکراسی برای ایران و خودمختاری برای کردستان نیز از آنها مایه گرفته بود، نشان از این واقعبینی داشت.
قاضی محمد یک دموکرات واقعی بود که ایمان به ضرورت استقرار دمکراسی در جامعه را در عملکردهایش به اثبات رسانده بود.
آزادیهای دموکراتیک در کردستان ایران و در قلمرو جمهوری کردستان که قاضی محمد آن را رهبری میکرد، بهگونهای برقرار شده بود که هنوز هم در کشورهای منطقه نظیرش را کمتر میتوان یافت.
اگر این نکته را بیاد بیاوریم که در همان ایام ریاست قاضی محمد بر جمهوری کردستان اندک مخالفانشان در مخالفت با او مقاله مینوشتند، شعر میسرودند و آزادانه در میان مردم پخش میکردند بدون آنکه کسی به آنها معترض شود، آنگاه عُمق ایمان به ضرورت استقرار دموکراسی را بهتر درمییابیم.
تشکیل اتحادیههای زنان و جوانان در دوران جمهوری کردستان نمونهای دیگر از گسترش دموکراسی در آنزمان و فراهمآمدن شرایط برای شرکت اقشار مختلف جامعه در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی است.
نباید فراموش کرد که در ایام حکومت قاضی محمد برای نخستینبار به زنان کُرد امکان داده شد که رسماً در فعالیتهای سیاسی شرکت جُسته و حضور خود را در صحنهی مبارزات ملی نشان دهند.
با توجه به اینکه در آنزمان مشارکت زنان در اینگونه فعالیتها یک نوع سُنتشکنی و مخالفت با آداب و سنن جامعهی کردستان به شمار میرفت، قاضی محمد زنان و دختران خانوادهی خود را تشویق میکرد که قدم پیش بگذارند و بصورت الگویی برای زنان مبارز و آزادیخواه درآیند.
پایداری بر سر عهد و پیمان از افتخارات زندهیاد قاضی محمد بود. روز دوم بهمنماه 1324 قاضی در میدان “چهار چراغ(چوارچرا)” به مردم کردستان تعهد نمود که تا واپسین لحظات زندگی به آرمانهای ملت کرد وفادار بماند و در این راه حتی از نثار جان خویش نیز دریغ نورزد.
وی این پیمان مقدس را در دشوارترین لحظات حیات خویش، یعنی آنگاه که در زندان استبداد محبوس بود و آنگاه که در بیدادگاه نظامی محاکمه میشد بهیاد داشت.
پیشوا در دادگاه بیدادگری
قاضی محمد برای یک لحظه هم که شده در دفاع از آرمان ملیت کُرد تردید به خود راه نداد و سرفرازانه از اقداماتی که برای تحقق عملی رهایی کُرد از زنجیر استبداد به عمل آورده بود، دفاع کرد.
بنابه گفتهی افسران رژیم شاهنشاهی، در بیدادگاه نظامی در واقع این قاضی محمد بود که کل نظام سلطنتی را محاکمه میکرد و نه بلعکس.
این حقیقت در دل تاریخ کردستان به ثبت رسیده است که قاضی محمد تنها با نوشتن چند سطر تقاضای عفو از محمدرضا شاه میتوانست از مجازات اعدام بخشوده شود و آزادی خود را بازیابد.
اما وی از تسلیم در مقابل مرگ سر باز زد و از سر فرودآوردن در برابر استبداد خودداری کرد، ترجیح داد که با رفتن به پای چوبهدار، مزدوران رژیم شاهنشاهی و دشمنان حقوق و آزادیهای مردم کردستان را با همه غرور و نخوتی که از خود بروز میدادند در زیر پای خویش ببیند.
آن دم که پیشوا به ابدیت پیوست
درس مهمی که شایسته است از قاضی محمد آموخت، نفیالتجاء به بیگانگی بود که یک روز بنا به مصلحت با وی از در دوستی درآمدند، اما همینکه منافع آنها طوری دیگر ایجاب کرد از پشت به وی و به حکومت تحت رهبریش خنجر زدند.
برای پیشوا میسر بود که همانند سران حکومت ملی آذربایجان به اتحاد جماهیر شوروی پناه ببرد و از گرفتار آمدن در قبضهی مزدوران ارتجاع بپرهیزد. اما وی از این پناهجویی ابا نمود.
در سپیدهدم دهم فروردین ماه 1326 برابر با 30 مارس 1947 قاضی محمد و برادرش “ابولقاسم صدر قاضی” و عمویش “محمدحسین خان سیف قاضی” به چوبهیدار آویخته شدند.
در این روز میدان چهار چراغ شهر مهاباد شاهد یکی از مهمترین و دردناکترین رویدادهای تاریخ ملت کرد بود. در آنروز قاضی محمد پیشوای محبوب ملیت کُرد و جمهوری کردستان نقش تاریخی دیگری بعهده گرفت. او کاروانسالار شهیدان کردستان گردید.
به این اُمید که رهروان راه پیشوا قاضی محمد خصلتهای این رهبر فرزانهی ملت کُرد را سرمشق و الگوی خود قرار داده و از زندگی و مبارزات او درسها بیاموزند.