جزییات زندان پیام درفشان: شکنجه و بیمارستان روانی برای فشار بر زندانی

سازمان حقوق بشر ایران؛ ۲۸ مهر ۱۴۰۰: طی روزهای گذشته، سعید دهقان، وکیل دادگستری، جزئیات تکاندهنده‌ای از بازداشت پیام درفشان را افشا کرد.

سازمان حقوق بشر ایران توجه جامعه بین المللی و بویژه سازمان بهداشت جهانی را به استفاده غیر قانونی و غیر اخلاقی حکومت جمهوری اسلامی از بیمارستان روانی برای شکنجه و آزار زندانیان سیاسی و مدنی جلب می‌کند.

بنا به اطلاع سازمان حقوق بشر ایران، سعید دهقان، وکیل دادگستری و از همکاران پیام درفشان، وکیل و فعال حقوق بشر با انتشار یادداشتی در توییتر شخصی خود، جزییات تکاندهنده‌ای در خصوص بازداشت وی مطرح کرده است. در این یادداشت جزئیاتی از نحوه بازداشت و از انتقال پیام درفشان به یکی از خانه‌های امن، تزریق داروی نامشخص منجر به بروز رعشه، پاره شدن زبان، انتقال به بیمارستان روانپزشکی امین آباد، استفاده از شوک الکتریکی و ضرب و شتم این وکیل حقوق بشری توسط سربازان سازمان زندان‌ها افشا شده است.

انتقال زندانیان سیاسی به بیمارستان روانپزشکی به عنوان نوعی فشار برای درهم شکستن زندانی، مسبوق به سابقه است و پیشتر نیز، چند زندانی سیاسی، بدون دلیل پزشکی به این بیمارستان روانی منتقل شده بودند. در یکی از این موارد، زندانی سیاسی بهنام محجوبی، پس از بازگشت از این بیمارستان به طرز مشکوکی فوت کرد.

در بخشی از یادداشت سعید دهقان آمده است: «وقتی پیام درفشان در اعتراض به چراغ‌های پرنور و صدای بلند هواکش، درِ سلول را زد تا قطع شود که بتواند دقایقی بخوابد، ۳ مامور به داخل سلول آمده و یک نفر از آنها شوکر جلو آورده و آن را به نشانه تهدید زد و عنوان کردند اگر یک مرتبه دیگر بر درِ سلول بزنی با تو برخورد دیگر خواهد شد! در ادامه، دیگر بر درِ سلول نزد، اما همان ۳نفر آمدند و او را به بخشی از بند ۲ الف بردند که بهداری زندان نبود و با حالت تمسخر و رعب‌انگیز گفتند آمپولی به تو میزنیم تا راحت بخوابی! در مقابل اعتراض و ‌مقاومت #پیام_درفشان برابر آمپول، گفتند تشخیص با تو نیست و ما مسخره تو نیستیم و پس از تزریق آمپول به سلول منتقل شده که خوابش می‌برد اما دچار رعشه در خواب می‌شود و زبان بین دندان‌ها قرار گرفته و با شدتی گاز گرفته می‌شود که نیمی از آن قطع شده و در همان وضعیت مجددا دچار بیهوشی شده و خونریزی شدید موجب می‌شود خون در حلق‌اش بریزد و تمام لباسهایش خون‌آلود شود.»

همچنین پیام درفشان در بخشی از یادداشتی که در اختیار سازمان حقوق بشر ایران قرار گرفته نوشته است: «نکته حائز اهمیت اینکه از روز اول تمام فشارهایی که بر من وارد شد زیر نظر بازپرس شعبه دوم دادسرای شهید مقدس اوین یعنی آقای حاجی مرادی انجام پذیرفت که هرچقدر به او اعتراض کردم چرا من را به جای بازداشتگاه قانونی به خانه‌های امنیتی برده بودند هیچ توجهی نکرد و سپس برخلاف قانون ابتدا برای من قرار بازداشت صادر کرد و من را به بند ۲-الف فرستاد تا آنچه بر سرم می‌خواستند آوردند و بعد هم با وجود وضعیت هولناک و دردناکی که من را به آن دچار کردند از تبدیل قرار بازداشت به وثیقه برای اعزام به بیمارستان و درمان ممانعت می‌نمود و علاوه بر اینکه مانع اعلام وکالت جمیع وکلای من شده بود، هیچ اطلاع رسانی به ایشان یا حتی خانواده نگرانم نکرد که چه برسر من آورده اند و با کمک حاجی مرادی بود که بر آن سرپوش نهاده بودند در حالیکه اتهام ساختگی من فقط عنوان نشر اکاذیب به سبب انجام مصاحبه درخصوص وضعیت زندان زنان شهر ری بود و برای چنین اتهامی اساسا و قانونا و عرفا قرار بازداشت صادر نمی‌شود و محرز است حاجی مرادی به بهانه‌ای بنا بر درخواست مامورین سازمان اطلاعات سپاه قصد داشت با صدور قرار بازداشت من را راهی سلول های انفرادی بند ۲-الف نماید تا به مقاصدی که می‌خواهند برسند که نام وی باید بیان می گردید.»

پیام درفشان، روز جمعه ۹ شهریور ۱۳۹۷ زمانی که برای دیدار خانواده یکی از وکلای بازداشت شده به منزل ایشان مراجعه کرده بود، بازداشت شد. وی در ارتباط با این پرونده، اردیبهشت ماه سال جاری، از سوی شعبه یک دادگاه انقلاب کرج با اتهام «توهین به مقام معظم رهبری» به ۲ سال زندان و ۲ سال محکومیت از وکالت محکوم شده است. 

در سال‌های اخیر تعدادی از وکلا که وکالت زندانیان سیاسی و عقیدتی را برعهده گرفته بودند بازداشت و پس از پرونده سازی برای ایشان احکام طولانی مدت زندان صادر شده است.

متن کامل یادداشت پیام درفشان:

«همواره قدردان برادرانی هستم که در تابستان سال ۹۹ از من در بند ۴ زندان اوین بسیار دلسوزانه پرستاری نمودند.
و چون به خاطر وضعیت زبانم که جراحی شده بود قادر به جویدن و بلع غذا نبودم با هزینه شخصی به سرعت برای من فرنی و شیر با شیره خرما تهیه کردند.

در آنجا بود که من ایمان یافتم هر چه تلاش کنند هم نمی‌توانند انسانیت انسان‌های حقیقی یعنی زندانیان سیاسی را حتی در اوج فشارهای برنامه ریزی شده از بین ببرند.

با بازگو کردن آنچه بر من گذشت به بهای نقض آزادی مشروط خودم توسط سازمان اطلاعات سپاه که صرفا دنبال بهانه‌ای برای انجام این کار می‌گردد تلاش کردم آنچه بر ایشان می گذرد را افشاگری کنم.

نکته حائز اهمیت اینکه از روز اول تمام فشارهایی که بر من وارد شد زیر نظر بازپرس شعبه دوم دادسرای شهید مقدس اوین یعنی آقای حاجی مرادی انجام پذیرفت که هرچقدر به او اعتراض کردم چرا من را به جای بازداشتگاه قانونی به خانه‌های امنیتی برده بودند هیچ توجهی نکرد و سپس برخلاف قانون ابتدا برای من قرار بازداشت صادر کرد و من را به بند ۲-الف فرستاد تا آنچه بر سرم می‌خواستند آوردند و بعد هم با وجود وضعیت هولناک و دردناکی که من را به آن دچار کردند از تبدیل قرار بازداشت به وثیقه برای اعزام به بیمارستان و درمان ممانعت می‌نمود و علاوه بر اینکه مانع اعلام وکالت جمیع وکلای من شده بود، هیچ اطلاع رسانی به ایشان یا حتی خانواده نگرانم نکرد که چه برسر من آورده اند و با کمک حاجی مرادی بود که بر آن سرپوش نهاده بودند در حالیکه اتهام ساختگی من فقط عنوان نشر اکاذیب به سبب انجام مصاحبه درخصوص وضعیت زندان زنان شهر ری بود و برای چنین اتهامی اساسا و قانونا و عرفا قرار بازداشت صادر نمی‌شود و محرز است حاجی مرادی به بهانه‌ای بنا بر درخواست مامورین سازمان اطلاعات سپاه قصد داشت با صدور قرار بازداشت من را راهی سلول های انفرادی بند ۲-الف نماید تا به مقاصدی که می‌خواهند برسند که نام وی باید بیان می گردید.»

متن کامل یادداشت سعید دهقان در ادامه می‌آید:

«پیام درفشان فقط یک فعال حقوق بشر عادی نبود، او دبیر کمیسیون حمایت از وکلای کانون وکلا بود که وظیفه‌اش حمایت از وکلایی است که با مشکلات قضایی و امنیتی مواجه می‌شوند. ۱۸ خرداد پارسال ۱۷مامور امنیتی به دفتر وکالت پیام درفشان در تهران یورش بردند و با تجسس کامل دفتر و ضبط کامپیوترهای دفتر و پرونده‌های موکلین او، عملاً حوزه وکالتی‌اش از جمله صیانت از حقوق موکلین را نقض کردند. تاکید بازجوهای اطلاعات سپاه از بدو ورود به دفترش این بود که چرا وکالتِ کاووس سید امامی را پذیرفت! در ادامه نیز در بازجویی‌ها بیشترین زمان و فشار به آن اختصاص پیدا کرد.

علاوه بر انتقال این وکیل حقوق بشری با چشم‌بند به یکی از خانه‌های امنیتی و نه بازداشتگاه قانونی و ممنوعیت حق تماس و اطلاع به خانواده و وکلا، نگهداری او‌ نیز در اتاقی کاملا تاریک و فاقد پنجره در فصل تابستان، نشانه‌ی آغاز پروژه تخریب با حداکثر فشار روانی و جسمانی بود. انتقال به سلولی در بند ٢الف سپاه با لامپ‌های پرنور همیشه روشن در سقف و صدای بلند ۳هواکش و توالت کثیفی که بوی بسیار متعفن آن به خاطر تنگی فضا چند برابر به مشام می‌رسید و انجام بازجویی‌های طولانی برخلاف موضوع پرونده که علت آن نشر اکاذیب طی مصاحبه با بی‌بی‌سی فارسی درباره وضعیت نامناسب زندان زنان شهرری بود؛ اما در مورد سایر پرونده‌های وکالتی مانند پرونده فوت مشکوک مرحوم کاووس سید امامی و همچنین چرایی انجام وکالت خانم نسرین ستوده و … . وقتی پیام درفشان در اعتراض به چراغ‌های پرنور و صدای بلند هواکش، درِ سلول را زد تا قطع شود که بتواند دقایقی بخوابد، ۳ مامور به داخل سلول آمده و یک نفر از آنها شوکر جلو آورده و آن را به نشانه تهدید زد و عنوان کردند اگر یک مرتبه دیگر بر درِ سلول بزنی با تو برخورد دیگر خواهد شد!

در ادامه، دیگر بر درِ سلول نزد، اما همان ۳نفر آمدند و او را به بخشی از بند ۲ الف بردند که بهداری زندان نبود و با حالت تمسخر و رعب‌انگیز گفتند آمپولی به تو میزنیم تا راحت بخوابی! در مقابل اعتراض و ‌مقاومت پیام درفشان برابر آمپول، گفتند تشخیص با تو نیست و ما مسخره تو نیستیم و پس از تزریق آمپول به سلول منتقل شده که خوابش می‌برد اما دچار رعشه در خواب می‌شود و زبان بین دندان‌ها قرار گرفته و با شدتی گاز گرفته می‌شود که نیمی از آن قطع شده و در همان وضعیت مجددا دچار بیهوشی شده و خونریزی شدید موجب می‌شود خون در حلق‌اش بریزد و تمام لباسهایش خون‌آلود شود.

صبح روز بعد با آمبولانس به بیمارستان بقیه‌الله منتقل و ابتدا زبانش جراحی می‌شود و به علت رعشه و آشفتگی و اختلال در ادراک محیط، در بخش مغز و اعصاب بستری می‌شود. در تمام این مدت، به خانواده نگران و وکلا که در دادسرای اوین مستمر حاضر می‌شدند هیچ اطلاعی توسط بازپرس داده نمی‌شود. در حالیکه پزشکان مشغول تشخیص و درمان ضایعه به علت تزریق آمپول بودند، مامورین اطلاعات سپاه به بیمارستان مراجعه کردند و گفتند بازپرس با تبدیل قرار بازداشت به وثیقه موافقت کرده و باید به دادسرا برویم اما بیمارستان اجازه ترخیص نمی‌دهد مگر اینکه خودت کتبا مسئولیت را بر عهده بگیری پیام درفشان رضایت خود را به ترخیص مکتوب می‌کند اما مامورین او را در عقب خودرویی آهنی فاقد هرگونه پنجره، آنهم در گرمای طاقت‌فرسای تیرماه به مدت طولانی قرار دادند که با خونابه مستمر همراه شده و دستمالی هم دیگر برای پاک کردن وجود نداشت! او پس از پیاده شدن متوجه شد که در حیاط دادگاه انقلاب آورده شده نه دادسرای اوین برای تبدیل قرار بازداشت!

برای اینکه همکارانش او را با این وضعیت نبینند، با وجود بیماری شدید، از درب پشتی دادگاه بدون آسانسور، نزد قاضی مقیسه می‌برند؛ آنهم به بهانه رسیدگی به اعتراض به قرار بازداشت! پیام درفشان در حالی نزد قاضی مقیسه برده شده و برخورد هتاکانه و فریادهای توهین‌آمیز او را همزمان با نیشخند بازجوها تحمل کرده که به علت تورم شدید محل بخیه زبان و ریختن خونابه، از پاسخگویی و دفاع از خود ناتوان بوده و یک طرفه مورد حمله و توهین و فریادهای قاضی مقیسه قرار می‌گرفت! پس از این اقدام، بجای بازگرداندن به بیمارستان جهت درمان، او را با وجود بخیه تازه زبان و تورم شدید که موجب عدم امکان جویدن و خوردن غذا می‌شد و با وجود نیاز به مراقبت تخصصی برای اینکه مجددا دچار رعشه نشود، حتی به بهداری زندان هم نبردند و به بند عمومی زندان اوین منتقل کردند!

پس از دچار شدن پیام درفشان به رعشه، او را به جای بیمارستان تخصصی، با زدن پابند و دستبند به بیمارستان رازی امین‌آباد (مختص بیماران روانی) منتقل کردند! در آنجا به او شوک‌های الکتریکی می‌دهند که علاوه بر تشدید بیماری، به سیستم مغزی وی آسیب جدی وارد شده و دچار عدم هوشیاری می‌شود! وقتی خانواده و وکلا از طریق زندانیان سیاسی اوین، موفق به پیدا کردنش می‌شوند، علاوه بر مواجهه با وضعیت جسمانی وخیم او، متوجه می‌شوند که بخاطر اعتراضش به پابند و دستبندی که سبب زجر مستمر وی شده بود، به تشویق دو تن از بهیاران، مورد ضرب و شتم سربازان سازمان زندان‌ها قرار می‌گرفت!

با وجود عدم اعزام از طرف زندان و عدم حضور در دادگاه، او به صورت غیابی توسط قاضی افشاری محاکمه و به ۲/۵سال حبس و ۲سال محرومیت از وکالت محکوم‌ شد که با تایید در تجدیدنظر قطعی شد. با وجود بیماری شدید، با تبدیل قرار بازداشت او موافقت نکردند و مستمراً تا صدور حکم قطعی، محبوس بود! با تلاش خانواده (پرداخت پول به پزشک بیمارستان) و‌ جلب موافقت پزشک و راهنمایی مددکار مستقر در بیمارستان -که کمک کرد تا مکتوب کند بهبود یافته و خواهان بازگشت به زندان است- توانست از وضعیتی که قطعاً وی را دچار سرنوشت مرحوم بهنام محجوبی می‌کرد خلاص شود و به زندان اوین بازگشت در مدت اخیر در زندان، به علت مراقبت‌های انسانی زندانیان سیاسی بند ۴ اوین بهبود نسبی پیدا کرد.

سپس با تلاش خانواده و وکلا، پس از حکم قطعی، چند روز به مرخصی آمده که بنا به نظر پزشکی قانونی مبنی بر درخواست تعویق صدور حکم به علت نیاز به معالجات پزشکی تخصصی، به مرخصی استعلاجی آمده که تمدید شده و پس از سپری شدن یک‌سوم مجازات حبس، با آزادی مشروط اکنون بیرون از زندان، مشغول تکمیل روند درمانی خود است. به نظر می‌رسد، آسیب زدن عمدی به زبانِ پیام درفشان به عنوان یک وکیل حقوق بشری که زبان گویای بی‌پناهان بود، پیام معناداری است که حکومت قصد دارد به ملت بدهد!»

About The Author

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *